در حالی که ایالات متحده بارها از بازگشت سیاست «فشار حداکثری» سخن گفته، آمارهای جهانی از ادامه صادرات نفت ایران خبر میدهند که این یعنی فشارها نهتنها به توقف تجارت نفتی منجر نشده، بلکه مسیرهای جایگزین حتی به رشد این صادرات منجر شده است. بازی پیچیده تحریمگریزی، با استفاده از نفتکشهای سایه، معاملات تهاتری و سیستمهای مالی خارج از سوئیفت نیز رونق گرفته است و نشان میدهد که تهران با تکیه بر شبکهای از همکاریهای استراتژیک با چین، روسیه و دیگر کشورها، راهی برای دور زدن تحریمها یافته است. این گزارش نگاهی تحلیلی دارد به ابزارهای پیش روی ایران برای دور زدن تحریمها که از منابع و اندیشکده های غربی استخراج شده است.
بطور نمونه وال استریت ژورنال در گزارشی در این باره نوشت: با وجود بازگشت ادعایی سیاست «فشار حداکثری» توسط دولت ترامپ در سال ۲۰۲۵ و تکرار آن توسط مقامهای آمریکایی، شواهد میدانی چیز دیگری میگوید. ایران نهتنها به صادرات گسترده نفت ادامه میدهد، بلکه عملاً از خلأهای ساختاری در رژیم تحریمهای آمریکا بهرهبرداری کرده و از طریق شبکهای از شرکای شرقی خود، به ویژه چین، توانسته است منافع اقتصادی قابلتوجهی به دست آورد.
واقعیت صادرات نفت: اعداد به جای ادعاها سخن میگویند
نیویورک پست نیز در این زمینه تصریح کرد: در واکنش به این وضعیت، دولت ایالات متحده تهدید کرده که تحریمهای ثانویهای را علیه کشورهایی که به خرید نفت از ایران ادامه میدهند، اعمال خواهد کرد. این تهدید بهویژه چین را هدف قرار داده که بزرگترین واردکننده نفت ایران است. این روزنامه آمریکایی با اشاره به آمار سازمان اتحاد علیه ایران هسته ای اظهار داشت: گزارشهای نهادهای مستقل و تحلیلگران امنیت انرژی، نشان میدهد که ایران در ماه آوریل ۲۰۲۵ به طور متوسط ۱.۶ میلیون بشکه نفت در روز صادر کرده است. طبق دادههای سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای» (UANI)، نیز بیش از ۹۰ درصد این نفت به چین منتقل شده که در کنار ارقام ماههای پیش، نشان دهنده روند صعودی صادرات نفت است.
با توجه به این تحولات، به نظر میرسد که سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده نتوانسته بهطور کامل صادرات نفت ایران را متوقف کند، و ایران همچنان به صادرات نفت خود، بهویژه به چین، ادامه میدهد. البته در بستر ژئوپلیتیکی جدید، ایران تنها نیست. سخنرانی اخیر دریاسالار ساموئل پاپارو، فرمانده فرماندهی ایندو-پاسیفیک آمریکا، به وضوح نشان میدهد که واشنگتن در حال مواجهه با محور جدیدی از همکاریهای امنیتی و اقتصادی در شرق است؛ محوری که شامل چین، روسیه، ایران و کره شمالی میشود. پاپارو این کشورها را «مثلث دردسرساز» توصیف میکند که از طریق اشتراک فناوریهای نظامی پیشرفته، تمرینهای مشترک و همکاری در حوزه انرژی و مالی، در حال بازطراحی نظم جهانی به نفع خود هستند. به اذعان او در این پازل چین در تأمین قطعات حساس نظامی برای روسیه فعال است، کره شمالی در ازای دریافت جنگندههای روسی، نیرو به میدانهای جنگ اعزام میکند و ایران تأمینکننده مهم پهپادها، مهمات و منابع انرژی برای روسیه شده است.
جایگزینسازی سوئیفت و مکانیسمهای مالی موازی
دپارتمان دفاعی امریکا هم در گزارش عملیات «تصمیم آتلانتیک» می نویسد: در پاسخ به تحریمها، روسیه در سال ۲۰۱۴ سامانهی SPFS را به عنوان جایگزینی برای سوئیفت راهاندازی کرد. تا سال ۲۰۲۵، کشورهایی از جمله ایران، چین و ترکیه به این سامانه پیوستهاند. این اقدام امکان نقل و انتقالات مالی را بدون عبور از شبکههای غربی فراهم میسازد. وزارت خزانهداری آمریکا در نوامبر هشدار داد که هرگونه تعامل با SPFS میتواند باعث اعمال تحریمهای ثانویه شود. اما در عمل، کشورهای عضو این سامانه، یا تحریمها را نادیده گرفتهاند یا با بهرهگیری از واسطههای مالی در شرق آسیا و آفریقا، فرآیند دور زدن تحریمها را حرفهایتر کردهاند.
آنچه امروز دیده میشود، شکاف میان ابزارهای سیاستگذاری و واقعیتهای ژئوپلیتیکی است. اگرچه تحریمها هنوز به عنوان ابزار فشاری معتبر مطرح هستند، اما کارایی آنها به واسطه ایجاد نظامهای مالی موازی، پشتیبانی لجستیکی قدرتهای رقیب آمریکا و منافع مشترک شرق در حفظ وضع موجود ایران به طرز چشمگیری کاهش یافته است.
سیاست «فشار حداکثری» که هدفش فروپاشی اقتصادی ایران بود، در واقع با پویاییهای نظم نوین جهانی مواجهه مستقیم داشته است. اکنون دیگر نمیتوان ایران را صرفاً با ابزار تحریم تحت فشار قرار داد، چرا که نهتنها چین و روسیه، بلکه گروهی از اقتصادهای نوظهور نیز در بازتعریف مناسبات با تهران مشارکت فعال دارند.




نظر شما